جدول جو
جدول جو

معنی کهن گرگ - جستجوی لغت در جدول جو

کهن گرگ
(کُ هََ / هَُ گُ)
گرگ پیر. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) :
ز بیم سکه و نیروی شمشیر
هراسان شد کهن گرگ از جوان شیر.
نظامی.
، کنایه از دنیاست. (آنندراج). دنیا و فلک و گردون. (ناظم الاطباء) :
تیرباران سحر دارم سپر چون نفکند
این کهن گرگ خشن بارانی از غوغای من.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
کهن گرگ
گرگ پیر، دنیا جهان
تصویری از کهن گرگ
تصویر کهن گرگ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ هََ / هَُ فَ)
فرش قدیمی. (فرهنگ فارسی معین) ، کنایه از زمین است که به عربی ارض گویند. (برهان) (آنندراج). کنایه از زمین. ارض. (فرهنگ فارسی معین) :
جای و علفش نه زین کهن فرش
از خوشۀ چرخ و گوشۀ عرش.
خاقانی (تحفهالعراقین، از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کُ هََ / هَُ سَ)
کنایه از دنیا. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کُ نَ / نِ گَ)
آنچه اشیاءرا کهنه و فرسوده کند. کهنه کننده. فرساینده. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) :
کهنه گر است این زمان، عمر ابد مجو در آن
مرتع عمر خلد را، خارج این زمانه کن.
مولوی (کلیات شمس ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(کُ هََ / هَُ لَ)
کنایه از کسی یا چیزی که در جایی باشد واز آن برآمدن نتواند. (آنندراج). کسی یا چیزی که درجایی باشد و از آن نتواند خیزد. (فرهنگ فارسی معین). اسب یا آدمی که لنگی او مزمن و کهنه باشد. (گنجینۀ گنجوی ص 128). که از دیرباز لنگ باشد:
سمندر چو پروانه آتش رو است
ولیک این کهن لنگ و آن خوش رو است.
نظامی (از آنندراج).
فلک با اینهمه ناموس و نیرنگ
شب و روز ابلقی دارد کهن لنگ.
نظامی (از آنندراج).
نفس بردار از این نای گلوتنگ
گره بگشای از این پای کهن لنگ.
نظامی.
برای دفع این دزد کهن لنگ
فلاخن وار خواهم یک بغل سنگ.
محمدصالح رافع (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
کینه و عداوت تیز و افزون. (آنندراج). انتقام کشنده. منتقم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
پژول گرگ پیکان و دوندگان بر پای می بسته اند به گمان که چون گرگ توانند دوید
فرهنگ لغت هوشیار
کسی یا چیزی که در جایی باشد و از آن نتواند بر خیزد: سمندر چو پروانه آتش رو است ولیک این کهن لنگ و آن خوش رو است. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
کهن بوب، زمین فرش قدیمی، زمین ارض: جای و علفش نه زین کهن فرش از خوشه چرخ و گوشه عرش. (تحفه العراقین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهن رگ
تصویر آهن رگ
اسب قوی اسب پر زور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کین گر
تصویر کین گر
انتقام کشنده منتقم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهن رگ
تصویر آهن رگ
((~. رَ))
اسب قوی، اسب پرزور
فرهنگ فارسی معین